کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» نوشتهی دارون عجماوغلو و جیمز رابین
رویکرد تحلیلی ـ سیاسی به کتاب
نهادگرایی در قلب توسعه
کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» در چارچوب نظری نهادگرایی جدید نوشته شده. عجماوغلو و رابینسون با رد نظریههای جغرافیایی، فرهنگی یا حتی دینی، بیان میکنند که فقط کیفیت نهادهای سیاسی و اقتصادی میتواند توضیح دهد چرا برخی ملتها توسعه مییابند و برخی دیگر شکست میخورند.
نهادهای فراگیر در برابر نهادهای استثماری
نهادهای فراگیر، مشارکت عمومی، حاکمیت قانون و رقابت آزاد را تشویق میکنند؛ اما نهادهای استثماری، در خدمت عدهای محدود قرار دارند که فقط به حفظ منافع خود میاندیشند. تضاد اصلی در جهان امروز، بین این دو نوع نهاد است که سرنوشت کشورها را رقم میزند.
سرنوشت توسعه در دستان سیاست است
نویسندگان تأکید میکنند که توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی پایدار نیست. قدرتهای انحصاری، هر گونه اصلاح اقتصادی را در نطفه خفه میکنند. بنابراین، دموکراسی، تفکیک قوا و مشارکت سیاسی، مقدم بر توسعه اقتصادیاند.
دلیل عقبماندگی کشورهای خاورمیانه و آفریقا
در بخشهایی از کتاب، نویسندگان دلایل تاریخی و نهادی عقبماندگی بسیاری از کشورهای آفریقایی و خاورمیانه را تحلیل میکنند. حکومتهای استعماری نهادهایی ساختند که فقط برای استخراج منابع طراحی شده بود و این سنت استثماری، در قالب دولتهای اقتدارگرا و رانتی ادامه یافت.
پیچیدگی تغییر نهادی و خطر «دام استبداد»
حتی در جوامعی که انقلاب میشود یا قدرت تغییر میکند، تضمینی وجود ندارد که نهادهای جدید بهتر باشند. دام استبداد یعنی حتی نیروهای انقلابی نیز ممکن است در نهایت به نهادهای سرکوبگر روی بیاورند، اگر قدرت را در انحصار خود نگه دارند.
نتیجهگیری استراتژیک برای سیاستگذاران
در پایان، نویسندگان تأکید میکنند که برای عبور از فقر و عقبماندگی، باید تمرکز سیاستگذاریها بر ایجاد نهادهای پاسخگو، شفاف و قابل نظارت باشد. آنها معتقدند مسیر نجات از دل اقتصاد نمیگذرد، بلکه از دل سیاست عادلانه عبور میکند.