سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رمان «غریبهای در خانه» (A Stranger in the House) نوشتهی شاری لاپ

 با لحن داستانی‌تر و تعلیق سینمایی

1. رانندگی تا مرز جنون

شبی آرام است و تام منتظر شام. ناگهان ترنر با ماشین فرار می‌کند، بی‌هیچ توضیحی. ساعت بعد، او را با ماشین واژگون شده پیدا می‌کنند. حافظه‌اش پاک شده، فقط می‌داند که ترسیده بود. صحنه‌ای از یک قتل نزدیک همان نقطه کشف می‌شود. پلیس از همسر وفادار، یک مظنون می‌سازد. چرا کسی که گذشته‌ای ساده دارد، ناگهان چنین شب مرموزی را رقم زده؟

 

2. تام؛ مردی که اعتمادش زخمی شد

تام با هرکلمه‌ای که همسرش می‌گوید، بیشتر گیج می‌شود. زنی که می‌شناخت، حالا تبدیل به رازی سرد شده است. او سعی می‌کند از او دفاع کند، اما به‌زودی ردهایی می‌یابد که نمی‌تواند نادیده بگیرد. وقتی حقیقت شروع به نشت می‌کند، او میان عشق و شک می‌ماند. در تاریکی این ماجرا، او تنها یک سوال دارد: آیا تمام این سال‌ها دروغ بوده؟ یا حالا کسی دیگر را در خانه دارد؟

 

3. کارن، چشم‌های همیشه بیدار

کارن همسایه‌ای مهربان به‌نظر می‌رسد، اما نگاهی که از پشت پنجره دارد، همواره آمیخته به قضاوت است. او از همان شب مشکوک همه‌چیز را دیده، اما نه‌همه‌چیز را گفته. وقتی پلیس سراغ او می‌آید، گره داستان بیشتر می‌شود. شاید او فقط شاهد است، یا شاید خودش هم بازیگر صحنه‌ای بزرگ‌تر. پشت لبخندهای کوچک، همیشه حرف‌هایی پنهان است.

 

4. حافظه‌ای که بازی می‌کند

ترنر سعی می‌کند به یاد بیاورد، اما ذهنش با او همکاری نمی‌کند. قطعاتی از یک پازل شکسته مدام در رویاهایش بازمی‌گردد. خیابانی تاریک، صدایی ناگهانی، یک چهره‌ی آشنا... اما هیچ‌کدام کامل نیستند. او حس می‌کند گذشته‌اش دارد او را می‌بلعد. آیا ممکن است او خودش قاتل باشد؟ یا فقط قربانی توطئه‌ای ماهرانه است؟

 

5. یک قتل، چند روایت

قربانی قتل مردی‌ست که با ترنر سابقه‌ای پنهان داشته. ارتباط آن‌ها راز اصلی رمان را شکل می‌دهد. با پیشروی داستان، روایت‌ها تناقض پیدا می‌کنند. همه چیز به یک دروغ ساده گره می‌خورد که بزرگ و بزرگ‌تر شده. حتی پلیس هم نمی‌داند کدام نسخه از واقعیت درست است. این همان نقطه‌ای‌ست که خواننده باید مراقب باشد فریب نخورد.

 

6. سکوتی که بیشتر می‌گوید

در پایان، ترنر زنده است، ولی آیا آزاد است؟ تام در کنارش هست، اما آیا هنوز عاشق است؟ پلیس پرونده را می‌بندد، اما خواننده احساس می‌کند چیزی ناتمام مانده. سکوت خانه، حالا بیشتر از هر فریادی معنا دارد. شاید غریبه‌ای که وارد خانه شده، همان کسی‌ست که همیشه آن‌جا بوده: ترسی درونی، رازی سرکوب‌شده، یا زنی با گذشته‌ای که هیچ‌گاه دفن نشده است...