کتاب «جنگ چهرهی زنانه ندارد» اثر سوتلانا الکسیویچ
نگاه ادبی و زیباییشناسانه
1. مستندنگاری شاعرانه
الکسیویچ نهتنها نویسنده، که یک تدوینگر هنرمند است. او روایتها را بدون دخالت مستقیم بازگو میکند، اما ترتیب چینش، سکوتها و تکرارها، حالوهوایی ادبی به متن داده است.
2. صداها، همچون قطعات یک اپرا
هر روایت، صدایی مستقل دارد. یکی آرام است و پر از اندوه، دیگری پرشور و ستیزهجو. این صداها کنار هم، شبیه اپرایی میشوند از رنج و شجاعت. هیچ صدایی از دیگری برتر نیست، همه با هم معنا دارند.
3. تصویرسازی با کلمات
با آنکه متن بیشتر رواییست، اما صحنهها را بهوضوح میتوان تصور کرد: بوی خاک و خون، صدای انفجار، و دخترکی که شبانه از ترس موشها نمیخوابد. نویسنده این تصاویر را بدون اغراق، اما عمیق میسازد.
4. واژهگزینی دقیق و شفاف
نثر ترجمهشده نیز از زبان ساده و روشن برخوردار است. این شفافیت، روایت را برای خواننده فارسیزبان هم اثرگذار کرده است.
5. فرم در خدمت معنا
کتاب ساختار خطی ندارد. روایتها مثل تکههای پازلاند که بهآرامی تصویر کامل را میسازند. این فرم، همسو با محتوای پراکندهی خاطرات است.
6. انسان در مرکز داستان
نویسنده از سیاست و تاکتیکها فاصله میگیرد و به انسانها نزدیک میشود. سرباز، فرمانده یا پرستار بودن مهم نیست؛ مهم آن دل شکسته، آن اشک خاموش، آن لبخند پنهان در دل تاریکیست.