کتاب «با چرا شروع کن» اثر سایمون سینک

 روایتی روان‌شناختی با نمونه‌های بومی

1. ریشه‌ی درونی انگیزه؛ روان‌شناسی «چرا»

در روان‌شناسی انگیزشی، تفاوت میان انگیزه بیرونی (پاداش، پول) و انگیزه درونی (معنا، هدف) کلیدی است. سایمون سینک می‌گوید «چرا» همان انگیزه‌ی درونی است که ریشه در ارزش‌ها، تجربه‌های شخصی و باورها دارد. آدمی که هدفی روشن دارد، در شرایط سخت هم دست از تلاش برنمی‌دارد. نمونه‌اش علی، جوانی از اهواز که با وجود نبود سرمایه، کارگاه بازیافت راه انداخت؛ چون باور داشت باید از محیط‌زیست شهرش محافظت کند. او با «چرا»ی خود زنده ماند، نه با سود لحظه‌ای.

 

2. سردرگمی نسل امروز؛ دانشگاه یا باور؟

خیلی از دانشجویان ایرانی رشته‌ای را می‌خوانند که هیچ ارتباطی با علاقه‌شان ندارد. چون جامعه گفته «مهندسی خوبه» یا «پزشکی آینده داره». سایمون سینک می‌پرسد: چرا این مسیر را انتخاب کردی؟ اگر جوابی نداری، شاید در حال رفتن به سمتی هستی که مال تو نیست. در یکی از کارگاه‌های توسعه فردی، دختر جوانی گفت از کودکی دوست داشته نویسنده شود، اما حالا پزشکی می‌خواند. وقتی چرایش را بازیافت، مسیرش را عوض کرد و خوشحال‌تر شد. یافتن «چرا»، یافتن خود است.

 

3. رهبری در فضای ایرانی؛ الهام‌بخشی فراموش‌شده

در بسیاری از سازمان‌های ایرانی، مدیران فقط از «چه» و «چگونه» حرف می‌زنند: چه کنیم بفروشیم؟ چگونه کارمند را کنترل کنیم؟ اما کمتر کسی از «چرا» حرف می‌زند. وقتی مدیری مثل خانم صالحی (مدیر یک مدرسه دولتی در رشت) با همکارانش درباره‌ چراییِ آموزش حرف زد ـ یعنی تغییر سرنوشت بچه‌ها ـ فضای مدرسه دگرگون شد. انگیزه، عشق و همدلی جای بوروکراسی را گرفت. «چرا» می‌تواند فرهنگ سازمان را متحول کند.

 

4. زندگی بی‌هدف؛ فرسودگی خاموش

در جلسات مشاوره، بارها دیده‌ام افرادی که کار می‌کنند، زندگی می‌کنند، حتی موفق‌اند، اما خسته‌اند. آن‌ها «چرا» ندارند. فقط در چرخه‌ی بی‌پایان انجام وظیفه‌اند. سایمون سینک می‌گوید این خستگی عمیق، نتیجه‌ی زندگی بدون معناست. وقتی ندانی چرا صبح بیدار می‌شوی، حتی کارهای خوب هم بی‌روح می‌شوند. اما وقتی کسی مثل نسرین، پرستاری در کرمانشاه، می‌گوید: «چون می‌خواهم لبخند را به زندگی بیمار برگردانم»، با جانش کار می‌کند. چرا، زندگی را زنده می‌کند.