کتاب «اسطورهی شخصی» اثر جوزف کمبل
اسطوره شخصی در مواجهه با ناخودآگاه
1. اهمیت ناخودآگاه در شناخت خودکمبل تحت تأثیر یونگ، ناخودآگاه را منبعی عمیق برای شناخت اسطورهی شخصی میداند. بسیاری از علایق، ترسها و کششهای ما، ریشه در این لایهی پنهان روان دارند. اگر کسی بخواهد اسطورهاش را بشناسد، باید با ناخودآگاهش آشنا شود؛ از رؤیاها، نشانهها و احساساتش رمزگشایی کند.
2. کهنالگوها و چهرههای اسطورهای در درون ماهر انسان ترکیبی از چند کهنالگوی اسطورهای است: جنگجو، مادر، پیر فرزانه، دلقک، معشوق و... این شخصیتها در روان ما فعالاند و گاه یکی از آنها مسیر اصلی زندگیمان را جهت میدهد. شناخت کهنالگوی غالب، نوری میافکند بر افسانهی درونی ما.
3. مواجهه با سایهی روانیبخشی از ناخودآگاه، همان چیزی است که یونگ آن را «سایه» مینامد: صفاتی که نمیخواهیم ببینیم اما وجود دارند. سفر به سوی اسطورهی شخصی نیازمند مواجهه با این سایه است. پذیرش آن، انسان را کاملتر میکند و درک تازهای از اسطورهاش پدید میآورد.
4. رؤیاها و نشانهها بهمثابه پیامرساندر دیدگاه کمبل، رؤیاها نوعی اسطورهی شخصی فشردهشدهاند. آنها داستانهاییاند که روان به زبان رمز برایمان میفرستد. اگر به آنها گوش دهیم، شاید بتوانیم طرح کلی اسطورهی خود را بشناسیم: میل پنهانی، ترسی خاموش یا مسیری که باید برویم.
5. مواجهه با اژدهای درونکمبل «اژدها» را نماد موانع درونی میداند: باورهای محدودکننده، ترسهای ارثی یا دروغهایی که دربارهی خود باور کردهایم. اسطورهی شخصی، غالباً در پشت این اژدها نهفته است. کسی که جرأت رودررو شدن با آن را دارد، ممکن است گنج حقیقیاش را بیابد.
6. از ناخودآگاه به تحقق بیرونیشناخت اسطوره از طریق ناخودآگاه، تنها آغاز است. گام بعدی، تحقق آن در جهان بیرونی است: انتخابهای شغلی، روابط انسانی، سبک زندگی و هنر. وقتی کسی با ناخودآگاهش آشتی میکند، اسطورهی شخصیاش را زندگی میکند، نه فقط دربارهاش فکر میکند.