رمان «دیکتاتور» اثر مهدی خلجی
نگاه جامعهشناختی به دیکتاتوری مذهبی
1. وقتی دین به ایدئولوژی تبدیل میشود
خلجی نشان میدهد که چگونه آموزههای دینی در جمهوری اسلامی از یک باور فردی، به ابزاری ایدئولوژیک و کنترلگر بدل میشوند. این تبدیل دین به ایدئولوژی، جامعه را از درون استبدادی میسازد.
2. ولایتفقیه؛ قدرتی بدون پاسخگویی
او توضیح میدهد که چگونه ولیفقیه بدون هیچ نظارتی عمل میکند و پاسخگوی هیچ نهاد انتخابی یا قانونی نیست. در نتیجه، تمام نهادها در یک ساختار عمودیِ قدرت ناپذیرفتنی حل میشوند.
3. سرکوب تنوع؛ از اقلیتها تا مخالفان سیاسی
نویسنده به سرکوب اقلیتهای دینی، قومی و فکری پرداخته و نشان میدهد که دیکتاتوری مذهبی تنها صدای خود را مشروع میداند. هر صدای دیگر، بهسرعت یا نابود میشود یا منزوی.
4. نقش ساختار خانواده و سنت در پذیرش استبداد
خلجی بهطور جالبی ریشههای پذیرش دیکتاتوری را در ساختار سنتی خانواده و تعلیم و تربیت اقتدارمحور ایرانی بررسی میکند. استبداد بیرونی، بازتابی از استبداد درونیشده است.
5. جامعهای که آرام اما افسرده است
در نظامی که انتخاب آزاد وجود ندارد، ترس و انفعال، چهره عمومی جامعه میشود. نویسنده به تأثیر روانشناختی این فضای سرکوب اشاره کرده و از جامعهای افسرده، بیاعتماد و گوشهگیر سخن میگوید.
6. راه رهایی؛ تغییر فرهنگی پیش از سیاسی
خلجی تأکید میکند که تغییر سیاسی بدون تحول فرهنگی ممکن نیست. جامعه باید آموختههای خود درباره اقتدار، دین و حقوق شهروندی را از نو بسازد.